چشمای من و خیابون
چـــــــــرا میـــــــذارن بــــری؟!
بمانم شاعری کنم یا از عاشقی ات بسوزم و تمام شوم ...؟!
ارغوان شاخه همخون جدامانده من
آسمان تو چه رنگ است امروز ؟
آفتابی ست هوا ؟ یا گرفته است هنوز ؟
من در این گوشه که از دنیا بیرون است
آفتابی به سرم نیست ، از بهاران خبرم نیست
آنچه می بینم دیوار است |
ادامه مطلب ...
شب را دوستـــ ــ ـ دارم ...!
چرا که در تاریکـــ ـی ..
چهره ها مشخــــــ ـص نیست !!
و هر لحظــــــــ ـه ..
این امیـــــ ـد ..
در درونــــــ ــم ریشه می زند ...
که آمده ای ..
ولی من ندیده ام!
تا رفت مرا از نظر آن چشم جهان بین
کس واقف ما نیست که ازدیده چه ها رفت
بر شمع نرفت از گذر آتش دل دوش
آن دود که از سوز جگر بر سر ما رفت
دل گفت وصالش به دعا باز توان یافت
عمری است که عمرم همه در کار دعا رفت!!!
همه یهویی ها خوبن!!
یهویی بغل کردن
یهویی بوسیدن
یهویی دیدن
یهویی بیرون رفتن
یهویی عاشق شدن
.
.
.
.
اما امااان از یهویی رفتن هااااااااااا....!!!
گریه نمیکنم دیگه
تا تو نفهمی دردمو
تا تو نبینی این همه
روزای تلخ وسردمو
گریه نمیکنم نگی
رفتم وبی پناه شدی
توتنهایی از بی کسی
اسیر گریه ها شدی
گریه نمیکنم نخند
این آخرش نیست به خدا
این خنده ها یه روز میره
به جایی مثل ناکجا
گریه نمیکنم دیگه
فکر نکنی تباه شدم
من از سر سادگی هام
دچار اشتباه شدم
خداوند دعای آنانی را می شنود که می خواهند نفرت از آنان گرفته شود
ولی نسبت به آنانی که می خواهند از عشق بگریزند ناشنواست .
"پائولو کوئیلو "