زیر سایه بون چشمات تو شبستون نگاهت،
یه جایی گوشه اشکات مچ عشقتو میگیرم،
بین پاییز و زمستون انتظار و نم بارون،
میون نامهربونی تا بخوای برات میمیرم . . .
s@ni
چهارشنبه 24 خردادماه سال 1391 ساعت 01:15 ق.ظ
دلم می خواد همیشه خنده های شاد تو رو ببینم و بشنوم،
و وقتی از چشات شادی می باره نگاشون کنم و از شادی تو لذت ببرم ...
پس بخند، بخند تا دنیا بخنده ...
s@ni
دوشنبه 15 خردادماه سال 1391 ساعت 01:08 ق.ظ
چه کلمه ی مظلومی است قسمت .....!
گاهی تمامی تقصیرهای ما را به عهده می گیرد !

s@ni
پنجشنبه 11 خردادماه سال 1391 ساعت 11:32 ب.ظ
انگشتانت را به من قرض بده!
برای شمردن لحظه های نبودنت کم آورده ام...
s@ni
پنجشنبه 11 خردادماه سال 1391 ساعت 11:28 ب.ظ