تا رفت مرا از نظر آن چشم جهان بین
کس واقف ما نیست که ازدیده چه ها رفت
بر شمع نرفت از گذر آتش دل دوش
آن دود که از سوز جگر بر سر ما رفت
دل گفت وصالش به دعا باز توان یافت
عمری است که عمرم همه در کار دعا رفت!!!
همه یهویی ها خوبن!!
یهویی بغل کردن
یهویی بوسیدن
یهویی دیدن
یهویی بیرون رفتن
یهویی عاشق شدن
.
.
.
.
اما امااان از یهویی رفتن هااااااااااا....!!!
گریه نمیکنم دیگه
تا تو نفهمی دردمو
تا تو نبینی این همه
روزای تلخ وسردمو
گریه نمیکنم نگی
رفتم وبی پناه شدی
توتنهایی از بی کسی
اسیر گریه ها شدی
گریه نمیکنم نخند
این آخرش نیست به خدا
این خنده ها یه روز میره
به جایی مثل ناکجا
گریه نمیکنم دیگه
فکر نکنی تباه شدم
من از سر سادگی هام
دچار اشتباه شدم
خداوند دعای آنانی را می شنود که می خواهند نفرت از آنان گرفته شود
ولی نسبت به آنانی که می خواهند از عشق بگریزند ناشنواست .
"پائولو کوئیلو "
بره و دیگه سراغی از تو و نگات نگیره
خیلی سخته توی پاییز،با غریبی آشنا شی
اما وقتیکه بهار شد،یه جوری ازش جدا شی
خیلی سخته که دلی رو،با نگات دزدیده باشی
وسط راه اما از عشق،یه کمی ترسیده باشی
خیلی سخته بری یک شب،واسه چیدن ستاره
ولی تا رسیدی اونجا ببینی روز شده دوباره...
با تو غزل ستاره ها نورانی ست |
مولانا:
((در عشق توام نصیحت و پند چه سود
زهرآب چشیده ام مرا قند جه سود؟
گویند مرا پایش در بند کنید
دیوانه دل است پای در بند چه سود؟))
خدایاآنکه درتنهاترین تنهاییم تنهای تنهایم گذاشت... خواهشی دارم تودرتنهاترین تنهاییش تنهای تنهایش نزار |
اگر تو روی نیمکتی این سوی دنیا تنها نشسته ای و همه آن چه نداری کسی ست آن سوی دنیا روی نیمکتی دیگر کسی نشسته است که همه آن چه ندارد تویی نیمکت های دنیا را بد چیده اند . . .
هی فلانی زندگی شاید همین باشد
یک فریب ساده و کوچک.
آن هم از دست عزیزی که زندگی را جز برای او وجز با او نمی خواهی...!!!
حرفام و باور کن بد جور گرفتارم
هم بغض بارونم هر لحظه می بارم
این بی قراری ها تقصیر چشماته
ای که نمی بینی تو قلب من جاته
حرفام و باور کن بی رنگ و بی نورم
از حس پروازم یک آسمون دورم
این خستگی هامو ای کاش که میدیدی
من بی تو پژمردم اما نفهمیدی
حرفامو باور کن حرفی بزن با من
این حس دلگیر رو با یک نگاه بشکن
وقتـــ ـــی سرتـــــ رو روی شــ ــونه هــ ــای کســ ــی
کــ ه دوستــ ــش داریـــــــ میــ ــذاری
بزرگتــ ــرین آرامـــ ــش دنیــ ــارو تو خودتــــ احســ ـــاس میکنــ ــی ...
و وقتـــ ـــی کســ ـــی کـــ ه دوستتــــــ داره
سرشــــ رو روی شونـــ ه هاتـــ بـــ ـــذاره
احساســــ میکنــ ــــی قویـــ تریــ ـــن موجـــ ــودجهــ ـــان هستـــ ــی ...
حسرت دیده بی تاب تو بیمارم کرد
آن نگاه نگرانت دل تبدار مرا خرابش کرد
بی جهت نیست که مست رخ زیبای تو ام
لب گلگون تو در دشت خزان آبم کرد
مستی ام جام نگاهی ز افق های تو بود
شهر را از تب بیماری من جایی نیست
راه گم کرده به دنبال تو آواره و ویرانم گرد
اشکم از دیده به گرمای نفسهای تو بود
عشق یک جوشش کور است و پیوندی از سر نابینایی. اما دوست داشتن پیوندی است خودآگاه و از روی بصیرت روشن و زلال.عشق بیشتر از غریزه آب می خورد و هر چه از غریزه سر می زند بی ارزش است و دوست داشتن از روح طلوع می کند و تا هر جا که یک روح ارتفاع دارد، دوست داشتن نیز همگام با آن اوج می گیرد.
گفتی که مرا دوست نداری گله ای نیس
بین من و عشق تو ولی فاصله ای نیس
گفتم که کمی صبر کن و گوش به من
گفتی که نه باید بروم حوصله ای نیس
پرواز عجب عادت خوبیست ولی حیف
رفتی و دیگر اثر از چلچله ای نیس
گفتی که کمی فکر خودم باشم و آن وقت
جز عشق تو در خاطر من مشغله ای نیس
رفتی و تو خدا پشت و پناهت به سلامت
بسوزد دل من مساله ای نیس...!!!
وقتی دلمو شکستی حس کردم بیش تر دوست دارم...!!!
چون حالا دلم چندین تیکه داشت که هرکدوم جداگونه دوستت داشت...!!!!
Life will be violent and all will be LOST
زندگی خشن است وهمه آن را از دست میدهند...!!!!
(چارلی چاپلین)
آسمان، چون نور می آید
شبی میخواندم با مهر،
چه بخشنده خدای عاشقی دارم
که میخواند مرا با آنکه میداند گنهکارم
اگر رخ بربتابانم
دوباره می نشیتد بر سر راهم
چه زیبا عاشقی را دوست می دارم
ت
هفت تا آسمون پر از یاس و میخک
با صد تا دریا پر از اشتیاق و پولک
یه قلب عاشق با یه حس بیقرار و کوچک
فقط می خواد بهت بگه تولدت مبارک ...
قلبم را عصب کشی کردم
دیگر نه از سردی نگاه کسی میلرزد
و نه از گرمی آغوشی می تپد...!!!
میان خاطراتم دنبالت می گردم
که بودی...؟؟
چه بودی...؟؟
نمی دانم...!!!
که چشم های قشنگش را
به عمق آبی دریای واژگون می دوخت
و شعرهای خوشی برای پرنده ها می خواند
دلم برای کسی تنگ است
که همچون کودک معصومی
دلش برای دلم می سوخت
و مهربانی را
نثار من می کرد
دلم برای کسی تنگ است
که تا شمال ترین شمال با من رفت
و در جنوب ترین جنوب با من بود
کسی که بی من ماند
کسی که با من نیست
کسی.........
بیا تا برایت بگویم
که چه اندازه بزرگ است غم تنهایی من...
و تنهایی من شبیخون
حجم ترا حس نمی کرد...
واین است خاصیت عشق...!!!
تقدیم به (----)
دلم تنگ است ...
دلم اندازه ی حجم قفس تنگ است...
سکوت از کوچه لبریز است ...
صدایم خیس و بارانیست...
نمیدانم چرا در قلب من پاییز طولانیست...!!!!!
رفتی واسم تو چی گذاشتی بی وفا...
تقاص عشقمو بده یا واگذارت میکنم پیش خدا...
دارو ندارم و ازم گرفتی من دیگه چیزی ندارم...
یه نفس بود که حالا دیگه اونم ندارم...
(کاش نمیدیدمت)!!!!!!
دلم گرم است میدانم که فردا باز خورشیدی