-
دلـم مـیـخـواد
سهشنبه 3 آبانماه سال 1390 23:08
دلـم مـیـخـواد . . یـکـی ازم بـپـرسـه خـوبـی؟ بـگـم . . اوهـوم !! بـگـه دروغ نـگـو بـغـلـم کـنـه و بـگـه . . چـی شـده ؟!
-
خدایا...
سهشنبه 3 آبانماه سال 1390 22:39
خـــــــــــــــدایا ، تمــــــــــــــــام خنـــــــــــــده های تلـــــــــــــــــخ امـــــــــــــــروزم را می دهـــــــــــــــــــم یکـــــــــــــــــی از آن گـــــــــــــــــــــریه های شـــــــــــــــــــیرین کـــــــــــــــودکـــــــــــ ـیم را پــــــــــــــس بــــــــــــــــده.....
-
دختر نیشابورم....
دوشنبه 2 آبانماه سال 1390 11:43
-
بارون
پنجشنبه 28 مهرماه سال 1390 10:38
بارونو دوست دارم هنوز چون تو رو یادم میاره حس میکنم پیش منی وقتی که بارون میباره بارونو دوست دارم هنوز بدون چتر و سرپناه وقتی که حرفای دلم جا میگیرند توی یه آه شونه به شونه میرفتیم من و تو تو جشن بارون حالا تو نیستی و خیسه چشمای من و خیابون بارونو دوست داشتی یه روز تو خلوت پیاده رو پرسه پاییزی ما مرداد داغ دست تو...
-
یواشکی
پنجشنبه 28 مهرماه سال 1390 10:33
یواشــــکی دوستم داشته باش ! آدمای دنیـــــــای من، چشـــم دیدن عشــــق رو ندارن !
-
رفتن ... اما نخواستن...!!!
پنجشنبه 28 مهرماه سال 1390 10:24
چــرا آدمـــا نمیـــدونن بعضــــــــی وقتهــــا خـــــداحافـــــظ یعنـــــــی : " نــــذار برم " یعنـــــــی بــرم گــــردون سفــــت بغلـــــم کـــن ســـــرمو بچـــــسبـــون به سینــــه ت و بگــــــو : خدافــــظ و کوفت بیخــــــود کــــردی میگی خدافـــــظ مگـــــه میـــذارم بــــری؟! مــــــگه الکیــــــــه!...
-
شاعری یا عاشقی...؟؟؟!!!
پنجشنبه 28 مهرماه سال 1390 10:21
کجای شهر قرار بگذاریم ؟ چه رنگ لباس بپوشم دیوانه تر می شوی ؟ سادگی خوب هست ؟ می خواهی برایت شعر هم بخوانم بلند بلند ؟ یا آرام بگویم دوستـــــت دارم گــــــــلم ؟! کدام بهتر هست بمانم شاعری کنم یا از عاشقی ات بسوزم و تمام شوم ...؟!
-
ارغوان
چهارشنبه 27 مهرماه سال 1390 11:44
ارغوان شاخه همخون جدامانده من آسمان تو چه رنگ است امروز ؟ آفتابی ست هوا ؟ یا گرفته است هنوز ؟ من در این گوشه که از دنیا بیرون است آفتابی به سرم نیست ، از بهاران خبرم نیست آنچه می بینم دیوار است آه این سخت سیاه ، آن چنان نزدیک است که چو بر می کشم از سینه نفس نفسم را بر می گرداند ره چنان بسته که پرواز نگه در همین یک...
-
شب را دوست دارم...
چهارشنبه 27 مهرماه سال 1390 11:38
شب را دوستـــ ــ ـ دارم ...! چرا که در تاریکـــ ـی .. چهره ها مشخــــــ ـص نیست !! و هر لحظــــــــ ـه .. این امیـــــ ـد .. در درونــــــ ــم ریشه می زند ... که آمده ای .. ولی من ندیده ام!
-
چشم تو
چهارشنبه 27 مهرماه سال 1390 11:36
کاش مُــــــــردگـــــــــان قبل از آنکه بــــــمیـــــــــرنـــــ ـــــد چشم های تـــــــــــو را می دیـــــدنــــــــد !
-
همه دنیا رو گشتم ...
چهارشنبه 27 مهرماه سال 1390 11:23
-
دل تنگی...
دوشنبه 25 مهرماه سال 1390 10:39
دلم برایت تنگ می شود گرچه اینجا نیستی هر جا می روم یا هر کار می کنم صورت تو را در خیال می بینم و دلم برایت تنگ می شود دلم برای همه چیز گفتن با تو تنگ می شود دلم برای همه چیز نشان دادن به تو تنگ می شود دلم برای چشم هایمان تنگ می شود که پنهانی به هم دل می دادند
-
بی هوا...
شنبه 23 مهرماه سال 1390 21:47
کمی دورتر بایست... من دیوانه تر از آنم که بی هوا در آغوشت نگیرم...!!!
-
درخت سیب
سهشنبه 19 مهرماه سال 1390 23:01
تو به من خندیدی و نمی دانستی من به چه دلهره از باغچه ی همسایه سیب را دزدیدم باغبان از پی من تند دوید سیب را در دست تو دید غضب الوده کرد نگاه و تو رفتی و هنوز سالهاست که در گوش من ارام ارام خش خش گام تو تکرار کنان می دهد ازارم و من اندیشه کنان غرق این پندارم که چرا خانه ی کوچک ما سیب نداشت
-
حافظ شیرازی
دوشنبه 18 مهرماه سال 1390 22:18
تا رفت مرا از نظر آن چشم جهان بین کس واقف ما نیست که ازدیده چه ها رفت بر شمع نرفت از گذر آتش دل دوش آن دود که از سوز جگر بر سر ما رفت دل گفت وصالش به دعا باز توان یافت عمری است که عمرم همه در کار دعا رفت!!!
-
اثبات مردانگی...
شنبه 16 مهرماه سال 1390 10:33
مردانگی ات را با شکستن دل دختری که دیوانه ی توست ثابت نکن مردانگی ات را ... ... ... ... ... ... ... با غرور بی اندازه ات به دختری که عاشق توست ثابت نکن مردانگی را زمانی میتوانی نشان دهی که دختری با تمام تنهایی اش به تو تکیه کرده که دختری با تکیه به غرور تو به قدرت تو در این دنیای پر از نامردی قدم بر میدارد...
-
دلتنگ تنهایی
پنجشنبه 14 مهرماه سال 1390 23:44
ای نارفیق این نگاهت چیست ؟ سلام پر مهرت را باور کنم.یا پاشیدن نمکت را؟ خنجر را دستت دادم و گفتم: پشت سر من حرکت کن و مواظبم باش اندکی بعد خنجری از پشت.در قلبم فرو رفت پشت سرم را نگاه کردم کسی جز تو نبود نمی دانستم تو هم تاب.از پشت خنجر زدن را داری تو گناهکار نیستی! خنجر را خودم به دستت داده بودم به یقین که از دیار...
-
زندگی.. عشق.. خنده
پنجشنبه 14 مهرماه سال 1390 15:47
-
دلت بخواد.... دلت نخواد
پنجشنبه 14 مهرماه سال 1390 15:33
قلبمو میشکافم برات دلت بخواددلت نخواد عشقمو میریزم به پات دلت بخواد دلت نخواد دلت بخواد دلت نخواد هرچی که دارم مال تو عمر و دل و جونم فدات دلت بخواد دلت نخواد
-
یهویی ...
پنجشنبه 14 مهرماه سال 1390 14:44
همه یهویی ها خوبن!! یهویی بغل کردن یهویی بوسیدن یهویی دیدن یهویی بیرون رفتن یهویی عاشق شدن . . . . اما امااان از یهویی رفتن هااااااااااا ....!!!
-
گریه نمیکنم
چهارشنبه 13 مهرماه سال 1390 23:19
گریه نمیکنم دیگه تا تو نفهمی دردمو تا تو نبینی این همه روزای تلخ وسردمو گریه نمیکنم نگی رفتم وبی پناه شدی توتنهایی از بی کسی اسیر گریه ها شدی گریه نمیکنم نخند این آخرش نیست به خدا این خنده ها یه روز میره به جایی مثل ناکجا گریه نمیکنم دیگه فکر نکنی تباه شدم من از سر سادگی هام دچار اشتباه شدم
-
"پائولو کوئیلو "
چهارشنبه 13 مهرماه سال 1390 22:11
خداوند دعای آنانی را می شنود که می خواهند نفرت از آنان گرفته شود ولی نسبت به آنانی که می خواهند از عشق بگریزند ناشنواست . "پائولو کوئیلو "
-
بت
سهشنبه 12 مهرماه سال 1390 22:06
مگر قلب من " بت " بود که . . . " خدا " " تو " را برای شکستنش فرستاد . . . ؟
-
دل شکسته
سهشنبه 29 شهریورماه سال 1390 01:52
خیلی سخته اونکه میگفت،واسۀ چشات میمیره بره و دیگه سراغی از تو و نگات نگیره خیلی سخته توی پاییز،با غریبی آشنا شی اما وقتیکه بهار شد،یه جوری ازش جدا شی خیلی سخته که دلی رو،با نگات دزدیده باشی وسط راه اما از عشق،یه کمی ترسیده باشی خیلی سخته بری یک شب،واسه چیدن ستاره ولی تا رسیدی اونجا ببینی روز شده دوباره...
-
عبور
دوشنبه 28 شهریورماه سال 1390 01:54
با تو غزل ستاره ها نورانی ست دل در قفس نگاه تو زندانی ست نگذر بهار کوچه باغ احساس چون بی تو تمام لحظه ها بارانی ست
-
یادگار دوست
شنبه 26 شهریورماه سال 1390 23:37
مولانا: ((در عشق توام نصیحت و پند چه سود زهرآب چشیده ام مرا قند جه سود؟ گویند مرا پایش در بند کنید دیوانه دل است پای در بند چه سود؟))
-
تنهای عاشق
شنبه 26 شهریورماه سال 1390 15:47
خدایاآنکه درتنهاترین تنهاییم تنهای تنهایم گذاشت... خواهشی دارم تودرتنهاترین تنهاییش تنهای تنهایش نزار
-
نیمکت
شنبه 26 شهریورماه سال 1390 15:36
اگر تو روی نیمکتی این سوی دنیا تنها نشسته ای و همه آن چه نداری کسی ست آن سوی دنیا روی نیمکتی دیگر کسی نشسته است که همه آن چه ندارد تویی نیمکت های دنیا را بد چیده اند . . .
-
زندگی
پنجشنبه 24 شهریورماه سال 1390 21:03
هی فلانی زندگی شاید همین باشد یک فریب ساده و کوچک. آن هم از دست عزیزی که زندگی را جز برای او وجز با او نمی خواهی...!!!
-
حرفام رو باور کن
پنجشنبه 24 شهریورماه سال 1390 16:56
حرفام و باور کن بد جور گرفتارم هم بغض بارونم هر لحظه می بارم این بی قراری ها تقصیر چشماته ای که نمی بینی تو قلب من جاته حرفام و باور کن بی رنگ و بی نورم از حس پروازم یک آسمون دورم این خستگی هامو ای کاش که میدیدی من بی تو پژمردم اما نفهمیدی حرفامو باور کن حرفی بزن با من این حس دلگیر رو با یک نگاه بشکن